مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر
مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر

نقش عناصر مؤنث در ادیان ایران باستان با تأکید بر نقش زن در اوستا - قسمت اول


نقش عناصر مؤنث در ادیان ایران باستان با تأکید بر نقش زن در اوستا - قسمت اول

 

آزاده مدنی




پیش‌گفتار:

 

باورهایی که در مورد زن‌سالاری یا مردسالاری اقوام وجود داشته و دارد بیش از آنکه به ساختمان فیزیولوژیک بدن انسان یا کارکردهای ذهنی و معنوی او ارتباط داشته باشد، نتیجه اقتصاد و قدرت مادی است. زیرا که چه در آئین ما اسلام، چه در زرتشت و چه در اکثریت اقوام عالم آنجا که سخن از خلقت و اهداف معنوی آن است همواره زن و مرد در کنار یکدیگر قرارگرفته و توأمان به آنان خطاب می‌شود:

«ای هوشمندان!

بشنوید با گوشها [یِ خویش] بهترین [سخنان] را و ببندید با منش روشن و هر یک از شما ـ چه مرد، چه زن ـ پیش از آنکه رویداد بزرگ به کام ما پایان گیرد، از میان دو راه، [یکی را] برای خویشتن برگزینید و این [پیام] را [به دیگران] بیاموزید.»[1]

اما در بستر تاریخ و زمانه است که قدرت‌های مادی، نص ادیان را نیز مورد خدشه قرار داده، با تغییر محتوا و ماهیت دین آن را از مسیر راستین فاصله انداخته، مطابق مطامع سودجویانه‌ی خود تغییر می‌دهند. هرچند این داستان در جای‌جای تاریخ تکرارشونده است، اما بالتبع در هر بستری ویژگی خود را داشته و بررسی جداگانه‌ می‌طلبد.

در این پژوهش نگاه به زن و نقش و عوامل مؤنث در ایران به عنوان یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های عالم مورد بررسی است.

در این بررسی ابتدا جایگاه دینی زنان و سپس جایگاه اجتماعی ناشی از دیدگاه مذهبی در مورد زن مورد توجه واقع می‌شود. در آخر با نگاه جزئی‌تری به اوستا به عنوان کامل‌ترین سند مکتوب از تمدن ایران باستان، جایگاه زن و عناصر زنانه مورد بررسی و سپس آسیب‌شناسی قرار می‌گیرد. پیشاپیش از پراکندگی مطالب که به دلیل تلاش برای مختصر‌کردن متن بوده عذر می‌خواهم.

 

 

فصل اول: خدابانوان


 

 

این که خدایان اولیه که بوده‌اند و چگونه دست به آفرینش زدند، دقیقاً به الگوهای اندیشه‌ای انسان‌ها در دوران‌های مختلف بازمی‌گردد. گاهی، مانند ادیان پیش‌رفته آفرینش با کلمه کُن و از عدم آغاز می‌شود و گاه آفرینش به معنای نظم‌دادن به بی‌نظمی‌هاست. گاه آفرینش با یگانه خدا آغاز می‌شود و گاه جفت آسمانی مسئول خلقت هستی هستند. در آفرینش یکتا خدا، گاهی او مذکر است و گاه دوجنسی و به ندرت مؤنث می‌شود. در جفت‌های آسمانی گاه اهمیت خدا مذکر بیشتر و گاه ارزش خدای مؤنث افزون‌تر است. چیزی که هست همه‌ی این باورها ارتباط مستقیم با وضعیت، اقتصاد و فرهنگ مادی اقوام دارند؛ خصوصاً در مورد مذکریا مؤنث‌بودن خدای متعال(برتر) ارزش اقتصادی (که کشاورزی و در اختیار زنان است یا نه) دارای اهمیت ویژه‌ای است. اما در مورد اینکه جفت خدایان آفریننده، چگونه معرفی می‌شوند می‌توان گفت که عموماً خدای مذکر سمبل آسمان و خدای مؤنث سمبل زمین است. این مسئله تنها در مورد مصر باستان متفاوت می‌باشد و در آنجا آسمان سمبل خدای مؤنث یا الهه Nut بوده و خدای مذکر Gebb نشان زمین بوده است. اما دلیل اینکه زمین نشان خدای مؤنث است را الیاده چنین شرح می‌کند:

«یکی از نخستین تجلیات الوهیت زمین، من حیث زمین و خاصه به عنوان قشر زمین (telluriqe) و ژرفای زمین (chtonien)، ’مادری‘ زمین، و توانایی پایان‌ناپذیرش در بردادن و بارگرفتن و زاییدن بوده است. زمین پیش از آنکه الهه ـ مادر و خدای باروری تلقی شود، مستقیماً به صورت مادر عظمی، Tellus Mater بر آدمی الزام شده است.»[2]

از نظر الیاده مام زمین پیشتر از مادر ـ خدای کشیش‌های برزیگری وجود داشته است. درواقع انسان پیش از دانستن دلایل فیزیولوژیک بارداری، همان‌طور که بارداری زنان را نه از نطفه‌ی مردان بلکه در پی تماس زنان با اشیاء و جانوران پیرامونی و جاگیری نطفه کودک در شکم مادر می‌دانسته‌اند، می‌اندیشیدند که زمین نیز دارای همان استقلال در آفرینش است. همین سبب می‌شود که اهمیت خدایان مؤنث در آن زمان بیشتر باشد، زیرا که آفرینش تنها بر دوش آنان بود. با کشف علل فیزیولوژیک بارداری جایگاه خدایان مذکر و مؤنث تغییر کرد. البته این به معنای پایین‌رفتن ارزش الهه‌ها نبود؛ زیرا هنوز خصوصاً در اقدام کشاورز زمین و زن حکم زایندگی و نان‌آوری داشتند.

کم‌کم با تغییرشکل معیشت این باورها نیز تغییر یافت و خدایان مذکر جایگاه خدایان مؤنث را اشغال کردند. در این زمان است که کم‌کم این اله‌ها با داشتن نقش‌های همسر (حتی غیرهمسر) از محتوای پرارزش خود خالی می‌شوند و به مرتبه‌ی پایین‌تر نزول می‌کنند. در این بخش به معرفی مختصر برخی از این الهه‌ها در اقوام ایران خواهیم پرداخت.

 

پینی‌کیر:

در رأس پانتئون عیلامیان قدیم و جدای از خدایان دیگر این الهه از جایگاه بسیار ویژه‌ای برخوردار بوده؛ او را فرمانده آسمان وصف کرده‌اند و خدابانوی ویژه شهر شوش بود. به نظر می‌رسد که پینی‌کیر بزرگ مادر اولیه عیلامیان بوده است. برخی معتقدند کیریریشا ایزدبانوی مورد پرستش در لیان در واقع همان پینی‌کیر است، اما برخی برای او شخصیت مستقلی قائل شده‌اند.

 

کیریریشا:

این خدابانو در جنوب‌شرقی عیلام در محلی به نام لیان که بوشهر امروزی است مستقر بوده است. کم‌کم این ایزدبانو به شوش نیز رخنه می‌کند و در شوش به او لقب غرورآمیز مادرخدایان و بانویی که از همه پرستاری می‌کند را می‌دهند و در کنار پینی‌کیر و پرتی (که محل پرستش آن در کوه‌های شرقی‌ انشان بوده) پانتئون عیلامی را تشکیل می‌دهد.

تندیس‌ها و پیکرک‌های بی‌شماری گِلی که از الهه‌ای برهنه یافت‌شده که پستان‌های خود را به دو دست گرفته نمایشی از حضور قدرت پینی‌کیر و کیریریشا است. البته با وجودی که این الهه در سراسر عیلام محترم‌بوده اما عیلامیان در هر استان الهه‌های بومی خود را نیز می‌پرستیدند. هومین که بعدها در رءس خدایان عیلامی قرار می‌گیرد را همسر کیریریشا و پینی‌کیر دانسته‌اند. همچنین اینشوشینک، از خدایان شهر شوش و قاضی مردگان در گور را نیز همسر الهه‌ی کیریریشا گفته‌اند.

 

الهه‌های دیگر عیلامی:

علاوه‌بر الهه‌های مادر در عیلام ایشینکرب، لگمر، نرونت و سیشوم نیز از دیگر الهه‌ها هستند که ایشینکرب و لگمر را الهه‌ی مردگان دانسته‌اند و نرونت نقش الهه پیروزی را بازی‌می‌کرده و سیشوم نیز الهه‌ی محافظ کاخ‌ خدایان بوده است.

 

ناهید:

یکی از مهم‌ترین خدابانوان ایرانی آناهیتا یا ناهید است. این خدا که از آیین میترائیسم وارد دین زرتشت نیز می‌شود به نظر می‌رسد نسبت به میترائیسم نیز متقدم‌تر است. زیرا در یک آئین پدرسالارانه نمی‌توان چنین الهه‌ی قدرتمندی را یافت. ناهید ایزدبانویی هم‌ارز مهر بوده است که او را ایزدبانوی ایشتار اکدی و نین لیل آشوری یکی دانسته‌اند. همچنین ایزدبانوی ننه بابلی نیز شباهت‌هایی با ناهید داشته است. از نام‌های دیگر ناهید می‌توان از آناهیتی[3] (آن کس که پاک است)، آنایتی[4]، آناهیت[5] و آناهید[6] نیز نام برد. همچنین هرودوت معتقد بوده است که این ایزدبانوی آسمانی، همان است که آشوریان آن را آفرویدیت می‌لیتا[7] و عرب‌ها آن را الی لات[8] می‌نامند. آرتیمس یونانی را نیز شبیه او دانسته‌اند. نام او در اوستا به صورت ارد ویسور اناهیتا آمده که به معنی رودخانه‌ی قدرت پاک است. در واقه مهم‌ترین خویش‌کاری ناهید را می‌توان همان خصلت خدایی او بر آب‌ها دانست. هرچند در بخش اوستا به این ایزدبانو پرداخته‌شده، اما به دلیل اهمیت بیش‌ از اندازه‌ی آن حتی قبل از زرتشت به او جایگاهی بسیار خاص در بین خدابانوان ایران می‌دهد. در واقع می‌توان ناهید را مهم‌ترین و مشهورترین خدابانوی ایرانی دانست. در آئین میترائیسم ناهید را دوشیزه‌ی مادر مهر خوانده‌اند. این جایگاه ناهید باعث شده است که بعدها در مسیحیت بسیاری از پرستش‌گاه‌های خود را با نام مادر عیسی، مریم عذرا بنامند. زیارت‌گاه‌های بسیاری برای او در ایران، آسیای صغیر، یونان، دمشق، بابل و شوش وجود دارد. او در ارمنستان نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین ایزدبانوان ستایش می‌شده است. پرستش‌گاه‌های او را عموماً در نزدیک آب‌ها می‌ساختند. معبد او در ایران برای زنان دیر به حساب می‌آمده است.

 

دیگر خدابانوان ایرانی:

مهم‌ترین خدابانوی زرتشتی در قسمتی که به اوستا اختصاص دارد شرح می‌شوند. اما در آئین مانوی نیز ایزدبانوانی یافت می‌شود که از مهم‌ترین آن مادر زندگی، روح‌القدس و دوشیزه روشنی می‌توان نام برد.

هرچند پانتئون ایزدان مانوی پیچیده و گاه خویش‌کاری‌هایشان مبهم است، اما می‌توان گفت که روح‌القدس را ظاهراً همسری برای پدربزرگی می‌شمردند و مادر زندگی را آفریننده‌ی نخستین موجودات مثل هرمزدبغ یا انسان نخستین و امهرسپندان بوده است. دوشیزه روشنی از آفرینش‌های سوم پدرزرگی داشته که گاه به صورت دوازده دوشیزه‌ ظاهرشده، درواقع یاری‌گر نریسه ایزد بوده است. البته جایگاه زنانه در ادیان متأخر چون دین مانوی بسیارضعیف است و دیگر نشانی از قدرت مادرخدایان بزرگ در آنها وجود ندارد.

 

خدایان دوجنسی:

اما در آئین زروانی و زرتشتی در ایران جایگاه ویژه‌ای وجود دارد که مختص خدایی دوجنسی است. این خدایان جایگاه متعالی‌تری نسبت به خدایان صرفاً مذکر یا صرفاً مؤنث دارند و در حقیقت مرحله‌ی کمال خدایی به‌حساب می‌آیند زیرا که هم از جنبه‌های فاعلی و هم از جنبه‌ی قابلی بهره برده‌اند.

 

زروان:

این خدا هم خدای متعالی آئینی به نام زروانی است و هم در اسطوره‌های زرتشتی گاه نقش خدای متعال را ایفا می‌کند. او که خدای زمان نیز محسوب می‌شده، پدر و مادر هرمزد و اهریمن، هم‌زمان است. که از هزارسال لِزش او هرمزد و ازتردیدش اهریمن تولد یافته‌اند. در گزیده‌های زادسپرم و بندهش نقش او در اساطیر زرتشتی به خوبی توصیف شده. اما در اساطیر زروانی او گاه خدای پدر محسوب می‌شده و دارای همسر بوده است.

 

اهورامزدا:

گاه همان نقش زروان را در اساطیر زرتشتی به اهورامزدا داده‌اند و او را هم مادر و هم پدر هستی به حساب آورده‌اند. در بندهش می‌آید:

«آفریدگان هرمزد به مینوئی آنچنان پرورده شدند که بی‌اندیشه، ناگرفتن و بی‌جنبش، چون منی به تری ایستادند. پس از تری آمیختگی بود، بمانند منی و خون پس از آمیختگی بارداری بوده بمانند دشتک. پس از بارداری بخش شدن بود، چون دست و پای. پس از بخش‌شدن فروشدگی بود، [چون] چشم، گوش، دهان. پس از فروشدگی چَندِش بود و [آن] هنگامی که به جنبش ایستادند. اکنون نیز به گیتی [کودکان] بدان شیوه در شکم مادر پدید آیند و زایند و پرورش یابند. هرمزد را در آفرینش، مادری و پدری آفریدگار است؛ زیرا هنگامی‌که آفریدگان را به مینوئی پرورد، آن مادری بود و هنگامی‌که [ایشان را] به صورت مادی آفرید، آن پدری بود.»[9]

 



[1]- اوستا، گاهان، هات 30، بند اول.

[2]- رساله‌ای در تاریخ ادیان، میرچا الیاده، ص 242.

[3]- Anahiti

[4]- Anaiti

[5]- Anahit

[6]- Anahid

[7]- Aphrodite Mylitta

[8]- Ali lat

[9]- بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، ص 38.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.