مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر
مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر

جنبه‌ی مؤنث در بودیسم با تأکید بر نگاه تانترا به زن؛ قسمت پنجم: زن در نگاه تانترا


جنبه‌ی مؤنث در بودیسم با تأکید بر نگاه تانترا به زن 

قسمت پنجم: زن در نگاه تانترا

آزاده مدنی




گفته می‌شود که شاخه‌ای از بودا به پسرش رائول بدرا رسید و از طریق او به سری‌کرتی منتقل شد و ساراها نامی که برهمن‌زاده بود و مدتی در آئین برهمنی سلوک می‌کرد تعالیم بودا را سری‌کرتی دریافت نمود و از طریق ساراها این تعالیم ناگارجونا انتقال یافت و ریشه‌ی تفکر بودایی تانترایی شد. از داستان او می‌توان ریشه‌های توجه به زن را در آئین تانترایی‌بودایی یا وجرایانه مشخص نمود: گفته‌شده ساراها که نام اصلی‌اش رائول بود و به خانواده‌ی بزرگ برهمنی تعلق داشت، تصمیم می‌گیرد شاگرد سری‌کرتی بودایی شود. او دانش پیشین خود را فراموش می‌کند و با خالی و تهی به سمت سری‌کرتی می‌رود و در کنار او سال‌ها به یادگرفتن اندیشه‌های بودا می‌پردازد. روزی در مراقبه زنی را در بازار می‌بیند که باید استاد او گردد؛ او به بازار می‌رود و آن زن را مشغول ساختن تیر می‌بیند. زن ساراها را به این نام ملقب می‌کند و او را شماتت می‌نماید که با این که دانش‌های برهمنی را کنار گذاشته به فلسفه‌بافی‌های بودایی روی آورده است. ساراها شیفته‌ی زن‌ شده و با او در قبرستان مشغول زندگی می‌شود. ساراها زن را به عنوان استاد خود می‌پذیرد. از منظر او زیبایی زن ظاهری نمی‌بود، بلکه جذبه‌ش به خاطر داشتن روحی زیبا بود. عشق و زندگی ساراها با آن زن که از طبقات پایین جامعه می‌بود، مورد شماتت بسیاری قرار گرفت، اما ساراها با آن زن دوباره متولد شد. از آن پس اندیشه‌ی تانترایی، معتقد گشت که آنچنان که یک زن انسان را متولد می‌کند، تولد دوباره‌ی سالک نیز به کمک یک زن حاصل می‌شود. آن زن به ساراها تانترا را تعلیم داد.

«در تعلیمات تانترایی مرد باید در مقابل زن بنشیند و آنقدر به او عمیق بنگرد، و او را بکاود، که آرزو و اشتیاق تماشایش، ناپدید شود و از وابستگی به صورت آزاد گردد. درواقع پیروان تانترا، آن را راهی برای رهایی از مسائل جنسی می‌دانند. از منظر آنان «در همان لحظه‌ای که انرژی از گل و لجن آزاد شود، گل نیلوفر مرداب از میان گل سر بر می‌آورد.»[1]

 

در نگاه پیروان تانترا اگر انسان در اوج لذت جنسی آگاه و مراقب باشد، کلید گشایش درهای الهی است. در یک رابطه‌ی جنسی است که انسان از گذشته و آینده فارغ‌شده و در لحظه، به حال پرتاب می‌شود.[2] پیروان تانترا آیین‌های جنسی را رابطه‌ی معمول بین زن و مرد به حساب نمی‌آورند. آن‌ها معتقدند که در کنار هم مثل دو فضای جدا از هم زندگی می‌کنند. مثل دو آزادی و دو قایق خالی.[3]

«تنها دو فرد می‌توانند رابطه برقرار کنند

تنها دو آزاد می‌توانند سوی هم آیند و یکدیگر را در آغوش بگیرند»[4]

 

از منظر معتقدان تانترا، رابطه‌ی جنسی که فروترین مرحله از انرژی جنسی است، با آگاهی بیشتر به نیروی عظیم تمرکز و آگاهی می‌رسد. درواقع این نیرو مانند الماسی است که در گل افتاده. در این نگاه که جنسیت در رابطه‌ی جنسی امری قدسی می‌شود، دیگر زن جایگاه پایین‌تری نداشته، و خطاب‌ها یکسان می‌گردد:

«هیچ مردی، زن را نمی‌فهمد،

هیچ زنی، مرد را نمی‌فهمد،

زیبایی باهم‌بودن‌شان همین است.»[5]

«دوست دارم زنان تا می‌توانند زن باشند

چه در زن‌بودن کامل است که می‌شکفند

و مردان تا می‌توانند مرد باشند

چه ایشان نیز در مردبودن کامل است که می‌شکفند

هنگامی‌که این دو در دو قطب مخالف قرار گرفتند،

جاذبه‌ی شگفت، مغناطیسی پر توان

بین ایشان برقرار خواهد شد.»[6]

 

در آیین تانترا مقام زن را بالاتر از مردان می‌دانند و او را برتر توصیف می‌کنند که البته این به معنای جایگاه اجتماعی برتر نیست بلکه حالت روحانی و روانی زن از منظر آنان در سطح کامل‌تری از آگاهی است. یعنی احساسات، عواطف و تکامل روانی او برتر است.

در تعاریف سلوک تانترایی کوندالینی که انرژی بیداری روحی است، در زن زودتر آشکار می‌شود. این انرژی که ذاتاً از جنس مؤنث است و در چاکرای مولادهارا قرار دارد، در زنان سریع‌تر بیدار می‌شود. همین سبب می‌گردد که زن از نگاه تانترا انتقال‌دهنده‌ی اصلی انرژی باشد و مرد رابط این انتقال. در واقع نقش ابتکار از مرد به زن منتقل می‌شود. همین مسئله را در کیهان‌شناسی تانترایی نیز می‌توان یافت. زیرا در آن شکتی خالق است و شیوا به عنوان خالق ستایش نمی‌شود. البته باید گفت این نقش به روابط جنسی نیز ختم نمی‌شود. بلکه تمام کار ویژه‌های روحانی زن در انجام آئین‌های تشریفاتی مذهبی و دیگر سنن مورد توجه قرار می‌گیرد که یکی از مهم‌ترین مظاهر آن مادربودن است. مادربودن و وابستگی به مادر در نگاه تانترا حس‌ بودن در جهان است، نه زیست شخصی زن. مادر سرچشمه‌ی زندگی ـ هم خودش و هم دیگری ـ پرورنده‌ی بزرگ، و ویران‌گر عالم تصویر می‌شود. که در واقع همان نقش کهن‌الگویی زمین در مقابل آسمان است. یا فیزیک در برابر متافیزیک. پیروان تانترا، از آنچه بودا گفت چنین می‌فهمند که حقیقت عالم تنها می‌تواند از طریق چهارچوب جسم فیزیکی فهمیده شود. در واقع اشتیاق به زن نیز، اشتیاق به جسم فیزیکی است که انسان از آن نشأت‌گرفته است.

«مادر مراقبه‌یی عظیم است.

مادری یکی از والاترین هنرهاست:

موجوی زنده را در خود می‌آفرینی

کار پیکرتراش با کار مادر ابداً هم‌سنگ نیست

پیکرتراش تنها پیکری مرمری می‌آفریند

و نه کار نقاش،

شاعر،

خواننده،

و آهنگ‌ساز،

هیچ‌یک با کار مادر هم‌سنگ نیستند.

آنها همه با اشیائی بی‌جان بازی می‌کنند.

مادر والاترین شاعر،

چیره‌دست‌ترین نقاش،

تردست‌ترین آهنگ‌ساز

و ماهرترین پیکرتراش است.

او خالق آگاهی و آفریننده‌ی خود حیات است.»[7]


 



[1]- اشو، آواهای شاهانه‌ی ساراها، ترجمه هما ارژنگی، نشر حامی، چاپ اول، 1382، جلد اول، ص 91.

[2]- "در وجد جنسی زمان از حرکت بازمی‌ایستد

من ناپدید می‌گردد و ذهن محو می‌شود.

در وجد جنسی، برای لحظه‌ای تمام جهان از حرکت بازمی‌ایستد

این حالت در مقیاسی به مراتب ژرف‌تر در وجد روحی پیش می‌آید.

وجد جنسی لحظه‌ای

و وجد روحی ابدی است

وجد جنسی تنها بارقه‌ای از وجد روحی را به تو نشان می‌دهد."

اوشو

[3]- همان منبع، ص 115.

[4]- اوشو، شورشی، ترجمه عبدالعلی براتی، انتشارات نسیم دانش، چاپ دوم، 1383، ص 194.

[5]- اوشو، پیوند، ترجمه عبدالعلی براتی، انتشارات نسیم دانش، چاپ دوم، 1383، ص 204.

[6]- اوشو، آفتاب در سایه، ترجمه عبدالعلی براتی، انتشارات نسیم دانش، چاپ دوم، 1382، ص 130.

[7]- همان منبع، ص 196.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.