مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر
مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر

جنبه‌ی مؤنث در بودیسم با تأکید بر نگاه تانترا به زن؛ قسمت چهارم: تنترا جنبه‌ی مؤنث‌گرای بودیسم



جنبه‌ی مؤنث در بودیسم با تأکید بر نگاه تانترا به زن  

قسمت چهارم: تنترا جنبه‌ی مؤنث‌گرای بودیسم

آزاده مدنی




تانترا از دو واژه سانسکریت اخذ گردیده: Tanoti به معنی توسعه‌دادن (‌گسترش‌دادن) وTrayate به معنای آزاد‌کردن و رهایی‌بخشیدن‌؛ و تانترا که از این دو واژه گرفته شده‌، قدرت گسترش و توسعه شخصیت در جهت آزادگی و رهایی‌یافتن از بندهای دنیایی است. توسعه در این‌جا گذشتن از مرزهای خود است، گسترش تا بی‌نهایت وجود؛ رسیدن خودآگاهی فردی به شعور و آگاهی جمعی برای کسب فردیتی برتر و متعالی و رهایی از انقیاد و بندگی گناهان بزرگ و مرگبار[1] که شامل شهوت، حرص، خشم، حسادت، تنبلی، طمعکاری و وابستگی می‌شود، که موانعی در مسیر تحقق بخشیدن به فردیت کمال‌ یافته آدمی است. این هفت گناه بزرگ مکتب تانترا را می‌توان با پنج منشاء تموجات ذهنی، که پاتانجالی[2]، به آن اشاره می‌کند، یعنی نادانی، خودآگاهی یا احساس انیت، شهوت، تنفر و دلبستگی به حیات قیاس کرد[3]. در واقع گناهان مرگبار و بزرگ تانترا، همان غرایز ابتدایی[4] بشر، در حالت کنترل و مهار نشده هستند.

همانطور که در اوپانیشاد از پنج قشر تعینات جسمانی[5] سخن به میان می‌رود، در تانترا توجه به چاکرا در اولویت قرار می‌گیرد که توجه آئین تانترا به عالم صغیر[6]یعنی انسان را نشان می‌دهد. اعتقاد پیروان تانترا بر این است که شناخت عالم کبیر[7] در گرو شناخت انسان می‌باشد؛ به همین علت است که در آئین‌هایی تانترایی شناخت جسم مقدم برشناخت روح است.

هرچند در یوگای رایج هند و دیگر آموزه‌های دینی هندیان کف نفس و ریاضت از بالاترین جایگاه برخوردار بودند، اما نمی‌توان گفت که تانترا بدعتی ناهنجار در مسیر آئین هندوئیزم بود. پیشوایان هندی منطبق بر نگاهی واقع بینانه روش‌های مباح چهارگانه را برای زندگی در نظر گرفته بودند که کاما[8]، ارتا[9]، دارما[10] و موکشا[11] را شامل می‌شدند. طبق این طبقه بندی انسان مختار بود که بین کامجویی و لذت، جستجوی مال و جاه، شریعت و اخلاق و رهایی و آزادی از چرخه‌های متوالی حیات یکی را بر‌گزیند. پس با اینکه روش رایج عرفان هندی، ریاضت بود، اما مراتب پایین‌تر زندگی نیز مطرود نشده بودند. این طرز فکر، و دیرینه پرستش الهه مادر که پیش از ورود آریاییان مورد توجه مردم هند بود- و بعدها با ظهور دوباره خدایانی چون ویشنو[12] و شیوا[13] تا حدودی احیا شد- سبب بوجود آمدن تفکر تانترایی گشت. شاید بتوان گفت تانترا رنسانس هندوئیزم است که  پیش‌تر از رنسانس مسیحیت رخ‌داد.

تانترا تعالیمی برای رهایی از تن بود، اما نه با فراموش کردن یا مدفون کردن آن، بلکه با برآوردن نیازهایش و استفاده کردن از نیروی خلاّق آن. در دورانی که ارزش‌های اخلاقی و طبقاتی هند  تبدیل به صورتی بی‌خاصیت و گاه ظالمانه شده بود، تانترا علیه آن قیام کرد تا بیهودگی آن را به اثبات رساند. مناسک تانترا تمرد از تابوهای هندویی به عنوان وسیله‌ی روشنگری روحانی بود. اخلاق تانترایی ریاضت نبود؛ فرزانه حکیم مجاز بود که اخلاق متعارف را رعایت نکند به شرط آنکه چون حیوانی به بند شهوات نیافتد. در واقع از نگاه متون تانترایی اعمالی که موجب می‌شد، گروهی در آتش جهنم بسوزند، سالک را آزادی ابدی می‌داد[14]. نیرویی که برای همگان بندهای زندان تن بود، می‌توانست نردبانی برای صعود به معرفت والا  و رستگاری باشد. از نظر اندیشمندان تانترا، برای انسان عصر کالی‌یوگا که در دنیایی غرق فساد و شهوت زندگی می‌کند، همین توجه و شناخت به روابط جنسی و غریزی است که می‌تواند به او نیروی غلبه بر شرایط حاکم را اعطا کند و او را به مسیر سعادت رهنمون باشد. در واقع آنچه به‌طور معمول ناروا بود، در جریان یک مناسبت آئینی در شرایط کنترل شده اجرا می‌گردید. نباید تصور کرد که این شیوه جوازی برای فساد اخلاقی است، البته ممکن است به دلیل طبیعت و سرشت انسان مورد سؤاستفاده قرار گرفته باشد.

آئین تانترا توجه به زنان و جنبه‌های زنانه وجود  را در میان قوانین مردسالار هند (پس از ورود آریائیان) احیاء کرد. قدرت زنانه یا همان شکتی که پیشتر توسط آئین شیوا مطرح شده بود، در متون تانترا نیز مورد توجه قرار گرفت. اصل مؤنث جلوه‌ای دیگر از خود فرد بود و استمداد از آن، طلب وحدت اجزاء پراکنده وجود و از نو بنیان‌نهادن فردیتی راستین محسوب می‌شد. شناخت و بهره‌وری از انرژی مؤنث وجود که یکی از مهم‌ترین اهداف تانترا بود، در برخی از آموزه‌های یوگا از جمله‌ یوگای کوندالینی محقق شد. در یوگای کوندالینی با تمرکز بر هفت مرکز لطیف و روحانی جسم، یعنی چاکراها، و پالایش آنها، جسم جنبه‌ای قدسی می‌یافت و معبد عبادت متعال می‌شد. انسان با بیداری تدریجی چاکراها به سطح آگاهی بالاتری دست می‌یافت و با منطبق‌شدن با عالم کبیر به هدف غایی دست می‌یافت.[15]

آئین تانترا را نمی‌توان تنها نظام دینی‌ای دانست که به جنسیت و روابط جنسی نه با نگاه سلبی بلکه با نظرگاهی ایجابی نگریست و از آن برای تکامل روح انسان استفاده کرد. چه قبل و چه بعد از تانترا چنین نظام‌هایی وجود داشتند که برخی بر تانترا تأثیر گذاشتند و برخی از آن تأثیر گرفتند. یکی از مهم‌ترین ادیانی که تانترا از آن تأثیر گرفت، پرستش شیوا یا خدای پشوپتی[16] به عنوان شهریار حیوانات بود.

پرستش الهه مادر که از عناصر بومی هند باستان بود و در آئین تانترا به صورت مادر الهی ظاهر شد، در تیره‌ی ماهایانای بودائی مبدل به مقام پراجیناپارامی‌تا[17] که عالی‌ترین مقام فرزانگی است، گردید[18]. تانترا که حتی برروی جینیزم نیز اثر گذاشت، در زمانی که‌ آئین بودا دچار اضمحلال شده بود، با آداب مختلف یوگا، سحر و جادو و فنون مختلف ریاضت تلفیق شد و به سرعت ـ خصوصاً در بنگال[19]ـ توسعه یافت[20]. این مکتب که به کالی‌کاکرا[21] مرسوم شد، اندیشه شکتی به عنوان نیروی عظیم مخفی و نهفته در عالم صغیر( بدن انسان) را از پیروان تانترا گرفت و با دین خود آمیخت. جان ناس برخی از معتقدات این آئین را تشریح کرده‌است:

«مثلاً معتقد شدند که آدی بودا یعنی بودای عظیم، و دیگر بوداها و بودی‌ستوه‌ها، که اتباع اویند، همه هر یک زوجه و همسری در عالم مجردات دارند و نیز معتقد گشتند که هر زمان را  بودایی مخصوص است به نام اولوکیته (خداوند صاحب زمان شبیه کوان- یین در چین، یه شرحی که گذشت) و او نیز زنی از جنس شیاطین دارد که به نام تارا[22] موسوم است، زنی سلیطه که در تبت همان اهمیتی را دارد که کالی و دورگا در هند دارند. پس از آن گفتند که در آسمان علوی پنج بودا  وجود دارند و آنها هر یک در موقع خود به صورت انسانی مذکر یا مؤنث تجسم یافته، در روی زمین ظاهر می‌شوند که از آن جمله یکی گوتمه شاکیه مونی، بانی دین بودایی در هند است، که در عصر خود پدیدار گشت. هر فرد آدمی خاص‌العقیده استعداد آن را دارد که با یکی از این بوداهای پنجگانه‌ی آسمانی متصل و متحد گردد، به شرط آنکه اوراد و اذکار مقرر را تکرار کند، و بر نقش و تصویر آنها چشم دوخته، اتصالاً  بر آن معبود علوی نظر نماید تا در آن فانی و مستهلک گردد. این در حقیقت همان وصول به مرتبه‌ی نیروانا است که در دیگر مکاتب بودایی ذکر شده است.»[23]

 

مذهب بودایی تانترا در بنگال نماند و کم کم توسعه یافت، چنانکه پرستش روح علوی مؤنث به راهبان تبتی نیز اجازه مزاوجت داد و سبب شد تا مدت‌‌ها روش تجرد را ترک کنند و با همسران خود در صومعه‌ها و دیرها اقامت نمایند.  این روش بعد از انقراض امپراطوری مغول توسط کسانی که با اصلاحات،  شریعت معبد زرد را بنیاد نهادند منسوخ شد[24].

زناشوئی با اینکه در شریعت زرد منسوخ شد، اما در بین پیروان بودایی تانترا یا واجرایانه ادامه یافت و سمبول‌ها و مناسک جنسی در بین اینان رایج شد. بطور مثال در سهجایانه یکی از شاخه‌های تانترا، دو شرط پیشین سعادت، یعنی شناسائی و داشتن روش را، با رمزهای واجرا(نر) و پادما یا نیلوفر(ماده) نشان می‌دادند و رستگاری در وصل این دو بود. در این آئین مرد و زن یوگی باید با یکدیگر یگانه می‌شدند. در جایی دیگر چهار سطح فهم تانترایی کریاتانترا[25]،چریاتانترا[26]،یوگاتانترا[27] و ان‌اوتره‌یوگاتانترا[28] را با عشق بازی مرد و زن مانند می‌کردند. از کریاتانترا که تمرین آداب است به رد و بدل شدن نگاه‌های عاشقانه، از چریاتانترا که تمرین سلوک است به لبخندزدن، از یوگاتانترا که تمرین کوشش روانی است به گرفتن دست و از ان‌اوتره‌تانترا که برترین تمرین وصل است به سرانجام عشق‌بازی تشبیه می‌کردند. در واقع تمام این تمثیل‌ها نشان از نگاه دوسویه‌ی تانترا داشت. ناگارجونا می‌گوید:

«وجود و طبیعت اشیاء از وابستگی دوسویی نشأت می‌گیرد و در خودشان چیزی نیستند.»[29]

 

در واقع تفکر ثنویت‌گرای تانترا عقل درک‌کننده را صفت مونث و انفعالی بشر و عشق و شفقت را صفت فعال و مذکر انسان می‌دانست و معتقد بود که اتحاد این دو جریان سبب روشن‌شدن افکار می‌گردد.[30] همین مفهوم با گسترش بیشتری در معنایی وسیع‌تر شکل و خلاء را نیز شامل شد. آناکاریگا گوویندا کاهن بودایی در کتاب اصول تبتی می‌گوید:

«وابستگی شکل و خلّو (تهی بودن) نمی‌تواند، به مثابه حالتی منحصراً متضاد و دو جانبه درک گردد، بلکه باید آنها را تنها به عنوان دو چهره‌ی یک حقیقت که در کنار یکدیگر زیسته و همکاری دایمی یکدیگر هستند، استنباط کرد.»[31]

 



[1] - Seven Deadly sins

[2]- یکی از مکاتب یوگاست.

[3] - همین بحث در آئین بودا به شکل دوازده‌گانه‌های بودا مطرح می‌شود که عبارت‌اند از:نادانی، تاثرات مذهبی، آگاهی، اسم و صورت، شش زمینه ادراک تماس حسی، میل، دلبستگی، هستی، تولد و پیدایش و مرگ.

[4] - klesas

[5] - این پنج قشر عبارتند از:قشر طعام(anna)، قشر دم حیاتی(prana)،قشر نفس و حس مشترک(manas)،قشر عقل(vijnana) و قشر وجد و شادی(ananda)

[6] - microcosme

[7] - macrocosme

[8] - kama

[9] - artha

[10] - dharma

[11] - moksha

[12] - Vishnu

[13] - shiva

[14]- همان منبع، ص 713

[15] -همان منبع، ص 718-713

[16] - pasupati

[17] - prajnaparamita

[18] - شایگان، داریوش، ادیان و مکاتب فلسفی هند، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، 1383،  633

[19] - در دوران سلطنت سلسله‌ی پالا در بنگال (1054-800 م ) که حامیان آئین بودا بودند.

[20] - همان منبع، 126

[21] - به معنی چرخ زمان

[22] -Tara

[23] - ناس، جان بی، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ص 445-444

[24] - ریاست این معابد با دالایی لاما می‌باشد؛ که تا امروز نیز این آئین در تبت ادامه دارد.

[25] - kiryatantra

[26] - caryatantra

[27] - yogatantra

[28] - anuttarayogatantra

[29] - کاپرا، فریتیوف، تائوی فیزیک، ترجمه‌ی حبیب ا... دادفرما، انتشارات کیهان، چاپ سوم، 1372، ص145

[30] - همان منبع، ص 155

[31] - همان منبع، ص 219

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.