جنسیتگرایی در عبادات و معابد هند (با تأکید بر نقشهای زنانه)
آزاده مدنی
چکیده:
هندوستان کشور بزرگی با ادیان مختلف است. در مقاله مجالی برای بررسی کلی نقشهای جنسیتی در معماری مذهبی، همهی این ادیان وجود ندارد، بلکه بیشتر تأکید بر معابد هندویی و تا حدودی نیز معابد جینی و بودایی است. در این معابد، چه در مناسک عبادی و چه در ساخت و تزئینات معماری، عناصر جنسیتی به وفور یافت میشوند. برخی معتقدند که هنر باستانی هند یکی از جنسیتگراترین هنرهای جهان است، بالتبع کلیت این هنر، معماری مذهبی نیز از این ویژگی خالی نیست. این مقاله به بررسی کلی این ویژگی در معابد هند میپردازد.
واژگان کلیدی:
دین، معماری، معبد، خدایان و خدابانوان، جنسیتگرایی.
شمایی از ادیان در هندوستان
هندوستان را به درستی میتوان موزهای از ادیان گوناگون دانست. تقریباً به جزء چند گرایش دینی قریب به اتفاق ادیان زندهی دنیا در هند امروز پیروانی دارند و به همین دلیل عبادتگاهها و معابد مختلفی در آنجا برپا شده است. اما به جز سه دین هندویی، جینی و بودایی، بقیهی ادیان به دلیل مهاجرتها و تسخیر هند به دست اقوام مختلف، وارد شبه قارهی هند شدند و تنها این سه دین هستند که بنیان محکمی در پیشینهی فرهنگی مردمان این سرزمین دارند. البته اسلام بعد از این ادیان محکمترین پایگاه دینی را دارند و مهمترین اقلیت دینی هند به شمار میرود و بعد از هندوها بیشترین جمعیت هند را شامل میشود که مهمترین آثار معماری مذهبی هند را به خود اختصاص داده است، اما به دلیل جدا بودن موضوع بحث، در این مقاله تنها از معماری معابد سه دین بومی هند، خصوصاً هندوئیزم سخن به میان میرود. این ادیان نیز در دورههای مختلف حیات خود اشکال متنوعی از پرستش را ارائه کردهاند. شمائی از تاریخ این ادیان در هند را میتوان مختصراً به صورت زیر بیان کرد.
ـ دین ماقبل آریایی: از سال 1921 میلادی تا کنون حفاریهایی در درهی سند ادامه داشته و مدارک موجود در این منطقه نشاندهندهی یک دین مادرسالاری است که آثار آن در موهنجودارو و هاراپا باقی است و نشاندهندهی پرستش الههی مادر است. ربالنوعی که در ادیان مدیترانهای و خاورمیانه نیز مورد پرستش بوده است.
ـ دین ودایی: مهاجمین آریایی با شکست بومیان هند دین آنان را نیز تقریباً از بین بردند و الهیات مردسالارانهی آریایی را که مانند نمونههای هند و اروپاییاش به خدایان متعددی اعتقاد داشت، جایگزین آن کردند.
ـ بازگشت عناصر ادیان غیرآریایی: جریانهای متنفذی در حیطهی تفکر دینی و فلسفی که خاستگاهی ماقبل آریایی داشت، به تدریج در دین آریایی نفوذ کرد که آثار آن را در اوپانیشادها و ادیان جین و بودایی میتوان یافت. سالها بعد این نشانهها پررنگتر شد و در اشکال خدایی نیز جلوهگر گردید و خدایان پیشآریایی در اشکال جدیدی در دین هندویی وارد شدند که آئین شیوایی، ویشنویی و شکتی از مهمترین گرایشات دین هندویی شدند. امروز علاوه بر این گرایشات، گرایش اسمرتی نیز که نوعی هندویی لیبرال است و پیروان خود را در انتخاب تجلی خدایی خود آزاد میگذارد، مورد پرستش هندوان هندوستان است.
تاریخ پرستش و معبد در هند
از اشکال عبادت در دوران پیشآریایی چندان اطلاعی در دست نیست. هرچند به نظر میرسد پاکبازی در پیشگاه الههی مادر مهمترین ویژگی دینی بوده، اما شکل این عبادت چندان مشخص نیست. تنها نشانی از محل و نوع عبادت که غیر از مجسمههای الههها باقیمانده، ساختمانی در موهنجوداروست که به شکل مخزن بزرگ حمام مانندی بوده و یادآور حوضهایی است که بعدها در معابد هندویی برای غسل پیروان به کار میرفته است. به نظر میرسد که این نوع معماری احتمالاً جنبهای دینی داشته است.[1]
معماری معابد از قرن اول آغاز شد و در ابتدا شکل بنای آن نیز چندان مورد اهمیت نبود.[2]عبادت در هندوستان از دین ودایی تا کنون بر نذورات و قربانیها تکیه داشته است. به همین دلیل در ابتدا با وجودی که معابد دائمی برای برگزاری نیایشها ساخته میشدند، اما برای اجرای مناسک قربانی هرجا که محراب آتشی بنا میشد، عبادت مقدور بود و در واقع محل برگزاری مناسک قابل انتقال بودند. با گذشت زمان در دوران کلاسیک یعنی حدود 320 تا 500 میلادی معابد به صورت مرکز اجرای مراسم عبادی درآمدند و خدایان در محلهای ویژه مستقر شدند. در فاصلهی قرن 6 تا 13 میلادی معبدسازی در هند عصر طلایی خود را گذراند.[3] تا پیش از عصر کلاسیک خدایان در فضا اقامت داشتند و آتش به عنوان واسطه نذورات و قربانیها را به آسمان میبرد. امروزه تصور بر آن است که هر معبد، یک خدا یا بانوخدای نگهبان دارد و در واقع داستان معبد آن است که چگونه خدای مورد نظر برای سرپرستی به آن مکان آمده است. از نظر هندوان، خدایان، خودشان را در آن مکانها متجلی ساختهاند.[4]
همین اختصاص مکان برای تجلی خدایان سبب اقبال گستردهی هندیان به زیارت اماکن مقدس میشود. این زیارتگاهها معمولاً در سه سطح محلی، منطقهای و مربوط به کل هند هستند؛ مانند بنارس[5] که زیارتگاهی متعلق به کل مردم هندوستان است.[6]
البته نکتهی جالب این جاست که بدانیم برای هندیان الزامی به رفتن به معابد وجود ندارد. هندو برای دیدار، کشف، عهد بستن و برکت خواستن به معبد میرود. هدیهای پیشکش کند، خدای را نیایش کند و یا درخواستی از او نماید.[7] در واقع عبادت هندویی که پوجا خوانده میشود بر سه نوع است. عبادت معبدی، عبادت خانگی و عبادت دستهجمعی.[8]
معابد هند بیشتر کوچک هستند. البته تعداد قابل ملاحظهای از معابد بزرگ هم در مراکز مقدس وجود دارد.[9] معابد هندی از نظر گرایشهای مختلف دینی هند، یعنی هندوئیزم، بودیزم و جینیزم به سه دسته کلی تقسیم میشوند که هرکدام ویژگیها و خصلتهای مخصوص به خود را دارند. در مورد معابد هندویی، با این که تنوع بسیاری در آنها وجود دارد، اما از دو سبک اصلی معماری جنوبی و شمالی تشکیل شدهاند که در هر دو نوع، طرح معبد با کیهان و با هیئت الهی همبستگی دارد. سبک جنوبی دارای یک زیارتگاه مرکزی است که در یک محوطهی سرباز ساخته شده است؛ اما معابد شمالی غالباً با یک گنبد مخروطی شکل مشخص میشوند. چه در سبک شمالی و چه در سبک جنوبی، قلب هر معبد زهدان ـ خانه یا تخمک ـ خانه نامیده میشود که محل قراردادن تندیس مرکزی خدا یعنی محل سکونت خداست. در واقع در معابد هند، مجسمههای خدایی جزء ارکان اصلی معابد محسوب میشوند. نقشهی معابد هند، خصوصاً در سبک جنوبی عموماً یک ماندالاست که در مرکز آن حرم قدسی وجود دارد.[10] در معابد بودایی مرکزیت بنا ـ که در معابد هندویی جایگاه مجسمههای خدایی است ـ جایگاه خاکستر مقدسین است. بنای این معابد استوپا نامیده میشود و آنان نیز پلانی مربع شکل دارند که معمولاً با نیمکرهای بزرگ (گنبد) در مرکز مشخص میشوند و از هر طرف نیز دروازهای دارند. معابد جین نیز شبیه معابد هندویی است. در واقع میتوان گفت که در اصل معماری این معابد، شباهتهای بسیاری وجود دارد و تفاوتها بیشتر در کارکردها، تندیسها و تزیینات معماری است.[11] این تفاوتها خصوصاً در معابد هندویی ارتباطی مستقیم با خدایی که در آن معبد پرستش میشود نیز دارد. به همین دلیل جای دارد که مختصری در مورد سلسلهی خدایان و خدابانوان هند سخن به میان آید و البته چون تأکید این مقاله بر نشانههای زنانه است، به سلسلهی خدابانوان توجه بیشتری میشود.
سلسلهی خدایان و جایگاه خدابانوان در الهیات هند
گفته شد که سلسلهی خدایان شناخته شده در شبه قارهی هند از درهی موهنجودارو آغاز میشود که الههی مادر و خدای پشوپتی[12] که آثار آن تا امروز نیز در آئینهای هند یافت میشود، مشخصترین خدایان ابتدایی بودهاند. با آغاز عصر ودایی در ابتدا تثلیث پدر آسمانی، خدای زمین و خدای آفتاب یا مهر (میترا) پرستیده شدند و کمکم خدایان دیگری نیز از جمله سوریا[13]، ساویتار[14]، ویشنو[15]، وارونا[16]، آگنی[17] و ... به سلسلهی خدایان عصر ودایی افزوده گردیدند. از اواخر عصر ودایی پرجاپتی، خدای پدر دانسته شد و خدایان (دیوهها[18]) و ضد خدایان (اسورهها[19]) متنوعی پدید آمدند.[20]
در آئینهای بودایی و جینی جایگاه خدایان کمتر شد، اما در دیگر آئینهای ودایی گروه خدایان آریایی با گروه خدایان پیشآریایی آمیختند و سلسلههای جدیدی از خدایان، مانند برهما، شیوا، ویشنو (و اوتارههای آن[21])، شکتیها و ... را بوجود آوردند. میتوان گفت که پس از دوران ودایی تثلیث خدایان هندوئی به برهما، شیوا و ویشنو تبدیل شد.
در شبه قارهی هند از همان آغاز خدابانوان جایگاه ویژهای در سلسلهی ایزدان هند داشتند، اما قدرت آنان در عصر ودایی کاهش یافت و در عصر پس از ودایی افزایش پیدا کرد.
از ایزدبانوان ودایی میتوان از پریتوی[22]، آدیتی[23]، اوشس[24]، ایندرانی همسر ایندرا، پریشنی[25] همسر رودرا، رودرانی[26] همسر رودرا، الههی شب، همسران خورشید (سوریا)و ... نام برد. البته نام ایزدبانوان دیگری نیز در ودا آمده است که آنها هم بیشتر در حکم زنان و دختران خدایان هستند. به طورکلی ایزدبانوان ودا به قدرت ایزدبانوان بعد از وداها نیستند. آنها سه خصلت رازآمیزی، جذبه و ابهت کمتری نسبت به ایزدبانوان غیرودایی دارند. شخصیت این ایزدبانوان ودایی در سایه شخصیت همسران ایزد خود، قرار میگیرد.
ایزدبانوان غیرودایی بسیار قویتر و مهمتر هستند و نقش پایدارتری نیز از خود بجای گذاشتهاند. بسیاری از معابد هند مختص ایشان ساخته شده است و اصلیترین جشنهای سالانهی مردم هند، به آنان تعلق دارد. مهمترین آنان عبارتند از:
سرسواتی[27]: این ایزدبانو را خدای سخن، یادگیری، فرهنگ و حامی موسیقی دانسته، همچنین در برخی روایات او را مبدع خط مقدس (رسمالخط سانسکریت) نیز گفتهاند. تولد این ایزدبانو را به اشکال مختلف بیان کردهاند. اسطورهای میگوید که سرسواتی از برهما متولد شد؛ برهما که به منظور خلق جهان به آبهای مدیترانه میرفت، همانجا بدنش را به دو نیم کرد، نیمی مؤنث و نیمی مذکر؛ که نیمهی مؤنث او همان سرسواتی است.
دوی[28]: قدیمیترین متنی که در مورد پرستش بانوخدای برتر بدستآمده، دیویماهاتمیا[29] نام دارد که در خلال سدههای هفتم تا پنجم پیش از میلاد تألیفشده است. دوی خالق و دستوردهنده به برهما، ویشنو و شیواست. تمام دنیا قسمتهایی از بدن اوست. اقیانوس، رودههایش؛ کوهها، استخونهایش؛ رودخانهها، رگهایش؛ درختان، موها و خورشید و ماه، چشمان او هستند؛ زمین پست نیز سرین و پاهای او نیز به حساب میآیند. او زایندهی طبیعت است. او مادر همهچیزست، اما همیشه مادرانه برخورد نمیکند. هم تجسم آفرینندگی و هم نشان از ویرانگری دارد. تمام ایزدبانوان از شریلاکشمی مهربان تا کالی سیاهرو تجلیات دوی محسوب میشوند.
سیتا[30]: همسر محبوب راماست و الگویی برای زنان هند به شمار میآید. پدر سیتا جاناکا[31]، او را در کشتزارش به هنگام شخمزدن مییابد؛ نام او نیز به معنی شیار[32]است. سیتا از زمین بارور میشوند و پدر او تنها واسطهیی برای این باروری است.
شریلاکشمی[33]: او را خدای ثروت، اقبال و خوشبختی میدانند. لاکشمی به معنی اقبال از کلمهی سانسکریت Laksya مشتقشده است که به معنی هدف میباشد. به همین دلیل او ایزدبانوی ثروت و رفاه مادی و معنوی است. پوست صورتی طلایی دارد با چهار دست که هر دست او نشانی از یکی از اهداف زندگی است؛ راستی و درستی، آرزوها و لذتها، دارایی و ثروتها و رهایی و آزادی از چرخهی تولد و مرگ. او ایزدبانویی مهربان است و از تجلیات دوی محسوب میشود. لاکشمی را جوهر تلاطم اقیانوسها دانستهاند، زیرا در متداولترین اسطوره، ویشنو اقیانوسها را به تلاطم میاندازد تا شراب جاودانگی را بدستآورد و لاکشمی از زیر اقیانوسها بیرون میآید. او که زیبا و جذاب است، همسر ویشنو میشود.
گنگ: مقدسترین رود در نزد هندوان گنگ است که ایزدبانو تلقی میشود و مادر خطاب میگیرد. در اساطیر جایگاهش در آسمانها دانستهشده؛ از پای ویشنو نشأت میگیرد و بر تارک شیوا فرود میآید و از تارهای موی شیوا جریان مییابد. او از سوراخی از بالای کوههای هیمالیا پایین میآید و در کشور هند منبسط میگردد.
همسران شیوا: شیوا چهار همسر دارد که عبارتند از:
ـ پرواتی[34]: نمایندهی قدرت جنسی مؤنث
ـ اوما[35]: نمایندهی جنبهی مادرانه مؤنث
ـ دورگا[36]: نمایندهی روحیهی جنگجو، خشن، سرکش و انتقامگیرندهی همراه با زیبایی مؤنث
ـ کالی[37]: الههی بزرگ، قدرتمند، وحشتناک و نمایندهی قدرت و نیروی مؤنث
که البته هر کدام جامعِ جهات دیگر نیز محسوب میشوند. گاهی کالی را الههی بزرگ و جامع میدانند و گاهی پرواتی و گاهی دورگا را. چنانکه به طور مثال در اسکاندا[38]پورانه آمده است که دورگا در واقع شکلی از پرواتی است.
ستی: از ستی نیز به عنوان همسر شیوا یادشده؛ هنگامیکه او میمیرد، شیوا جسد او را برداشته، با فریاد به اطراف جهان میبرد. ویشنو متوجه میشود که در کار جهان اخلالشده، تکههای جسد ستی را کمکم میکند؛ چنانکه شیوا ناگهان دستان خود را خالی میبیند. هرکجا که تکهای از بدن ستی میافتد، زیارتگاهی برای او بنا میشود. این داستان نشان از پیوند مادی بین ایزدبانو و سرزمین هند دارد که در دورههای جدید به نام ایزد بردتماتا، مادر هند شمرده میشود.
هفت مادر[39]: اسطورهای در دوی ماهاتمیا وجود دارد که میگوید خدایان مذکر هنگامیکه دورگا را در حال جنگ با دیوان دیدند، بخشهای مؤنث وجود خویش، یعنی شکتیهایشان را خلق کردند. آنها را میتوان تجلیات خدایان مذکر نیز دانست که البته همسران آنان نبودند. آنان در جنگ بر ارابههای خدای مربوطه سوار میشدند و از همان جنگافزارهای او استفاده میکردند.[40] البته در روایت دیگری، همهی این خدایان به دوی نسبت داده میشوند که با نقش مادری دوی برای خدایان، میتوان اینان را با واسطه به او منسوب کرد. مهمترین نماد در مورد این دسته از خدابانوان عدد هفت است که در ریگودا از مقدسات میباشد.
هرچند معابد بودایی برای معمولاً برای مقدسین ساخته میشود و نه ایزدان، اما نقشهای ایزدان و ایزد بانوان در آنها وجود دارد. برخی از این خدابانوان عبارتند از:
یاکشی یا یاکشینی[41]: این الههها همراه با یاکشهها[42] جفتشان، از ایزدان باروری پیشآریایی هستند که آنها را بیشتر در صورتهای جفتگیری یا در اوج لذت جنسی در حاشیهی استوپاها ترسیم کردهاند. این ایزد و ایزدبانو نشان از تواناییهای بیحد و پایانناپذیر جنسی دارند.
پراجنا پارامیتا[43] : این الهه درواقع تجسم خرد است. در آیین تانترا مؤنث نماد فرزانگی است که البته به مثابهی نقشی پذیرنده و منفعل است. این نقش آن آمیزهی تسلط و فرزانگی درونی را در میان زیباترین نقشهای مؤنث در آسیای دور بوجودآورده که غالباً ترسیمگر بخت و اقبال خوش است.
ماریچی[44]: الماس ماده خوک بودایی، الههی بزرگی که در وسط نیلوفر نشسته و هفت خوک او را احاطه کردهاند. او میدرخشد و چون خورشیدی شادان است.
بودهی پالین[45]: الههی جنگلی است که به شکل ببر ظاهر میشود و در میان جنگلهای هند آواره است.
کوندالینی[46]: الههی درونی است که قدرتها و انرژیهای معنوی انسان اعم از زن یا مرد را نشان میدهد. او معمولاً به شکل ماری که سه و نیم بار در خود پیچیده، ترسیم میشود.
داکینی: داکینی اصطلاحی است که از قرن چهارم یا پنجم قبل از میلاد در دستور زبان سانسکریت وجود داشته است. این اصطلاح اشاره به الههگان دونپایهای داشت که ملازمان کالی الههی هندویی بودند. تارا[47]، داکینیهای شعلههای آتش[48] و داکینیهای ساتور به دست[49] از آن جملهاند.
معابد و نشانههای جنسیتی
اگر بخواهیم از نقشهای جنسیتگرایانه در معابد هندویی سخن به میان آوریم، باید که این نقشها را در سه شاخه دستهبندی کنیم.
ـ جنسیتگرایی در معماری و تزئینات آن
ـ جنسیتگرایی در مراسم عبادی معابد
ـ جنسیتگرایی در اختصاص معابد به خدایان
البته مشخصترین حضور عناصر جنسیتگرا در معابد همان نقشها و مجسمههای خدایان و خدابانوان است که در حالتهای مختلف، بر طبق اساطیر ترسیم شدهاند؛ اما عناصر دیگر نیز در معابد، از این حیث، از اهمیت کافی برای مشخص شدن جنسیتگرایی برخوردارند.
جنسیتگرایی در معماری و تزئینات آن
معبد در هند خانهی خداست. مرکز معبد اتاقی به نام گربهاگریهه[50] است که هم آوا و هم معنی گربهه[51] به معنی رحم است. این اتاق خصوصاً در معابد شیوایی از اهمیت بسیاری برخوردار است و در آن با آب و شیر غسل انجام میشود. در آنجاست که بواسطهی بت، رؤیت خدا یا دارشانه[52] انجام میشود و سپس طواف یا پراداکشینه[53] صورت میگیرد.[54] معبد در هند یک جنبهی مهم از زندگی است، چون واسطهی بین خدا و بنده است، او را از نادانی و اوهام میرهاند؛ این نقش است که اهمیت معابد را بالا برده است. نخستین و مهمترین عنصری که برای ساخت معابد به کار میرود، زمین آن است. مربعی بزرگ یا همام ماندالا[55] که به مربعهای کوچکتری تقسیم میشود. این زمین حتماً باید در محل جغرافیایی مناسب و مقدسی واقع شده باشد. موادی نیز که برای ساخت معابد به کار میرود، از اهمیت بسیاری برخوردار است. معمولاً هر طبقه با موادی خاص که در شأن طبقهیشان باشد، معبد میسازند. همینطور اختصاص معبد به خدا یا خدابانو نیز در تعیین مصالح ساختمانی آن نقش دارد. عموماً معابدی که برای خدایان مذکر ساخته میشود، سنگی و خشتی است و معابدی که به خدابانوان تعلق میگیرد، از چوب و خشت است. البته استثناهایی نیز وجود دارد. گاه گفته میشود که معابدی که از سنگ، چوب و خشت ساخته میشوند، فاقد جنسیت هستند. در ساختن معابد، مواد و مصالح قبل از ساختن تقدیس میشوند و روز آغاز ساخت نیز باید با توجه به سعد و نحس روزها انتخاب شود.[56]
معبد در هند جایگزین بدن انسان به عنوان عالم صغیر است. در ابتدا که معبد ساخته نمیشد و یا از جایگاه مهمی برخوردار نبود، میگفتند که خدا در انسان خانه دارد، بعدها که معبد ساخته شد، هر بخشی از معبد به بخشی از بدن انسان تشبیه شد. البته باید دانست، با این که در ساختار ساختمانهای معابد به اندامهای تناسلی پرداخته نمیشود، اما معمولاً همهی معبد، اجزاء بدن یک مرد فرض میشود و هیچ نقطهای از ساختار بنای معابد (بجز تزیینات) به اندام زنانه تشبیه نشده، حتی چوب پرچم معبد نیز علامت آلت تناسلی نرینه است.[57] البته نقشهای مؤنث در تزیینات معماری به کار میروند که از اهمیت نیز برخوردار است، زیرا در تزئینات معابد، نمادها و تصاویر بسیار مقدسند و نمایندهی خدا در معبد به حساب میآیند.[58]
جنسیتگرایی در مراسم عبادی معابد
زنان در اجرای عبادات معابد (بجز در مراسم رقص) نقش چندان پررنگی نداشتند. هرچند که در رقصها شرکت میکردند و نمادی از حوریان بهشتی نیز به شمار میآمدند، اما این نقش در واقع نوعی فاحشگی مقدس بود.[59] البته زنان خدمه در معابد فعالیتهایی در حد نگهداشتن بادبزنها برای بزرگان و پادشاهان داشتند، اما مناسک قربانی توسط ایشان انجام نمیشد. در واقع جایگاه زنان در سیستم اجرایی معابد چندان والا نبود. [60] به طور کلی حضور آنان در معبد را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
ـ پرستنده یا همان اهداکننده صدقات به معابد
ـ خدمتگذاران معبد
ـ فاحشههای مقدس که وقف خدای آن معبد شده بودند.
اما رقص مهمترین حضور زنان در عبادت و معابد هندویی بود. رقص در بسیاری از شاخههای هندوئیزم از اجزاء اصلی مراسم عبادی محسوب میشود، خصوصاً در شاخهی بهکتی این آئین که کلیهی مراسم عبادی گروهی به صورت رقص انجام میشود. اما چرا رقص جزء اصلی این عبادت است، و زنان چه نقشی در آن دارند؟ پاسخهای متعددی میتواند داشته باشد؛ یکی از این پاسخها، چرایی خلق عالم است. از نظر هندوان جهان، جریان خود به خودی شادی و سرخوشی خداوند (آناندا[61]) است. خداوند دارای نیازی نیست که به خاطر برآوردن آن جهان را خلق کند، بلکه عالم بیشتر برای او مایهی بازی و سرگرمی (لیلا[62]) است. هرچند گاه نیز گفته می شود که الزامات قانون کارما سبب خلق جهان شده است.[63] اما این اعتقاد که جهان برای مسرت خاطر خداوند آفریده شده، نگاهی غالب است. به همین علت رقص یکی از اعمال عبادی مهم در معابد میباشد و گاه نیز نمادی از وحدت جنسی است. زیرا باور غالب هندوان بر این است که شیوا به عنوان خدای خالق، قدرت خلقت خویش را از شکتیهایش میگیرد. همینطور خلقت او همواره همراه رقص است. به همین علت برخی از انواع رقص نماد وحدت جنسی، خصوصاً در گرایشهای تنترهای هندویی و حتی بودایی میشود.[64]
جنسیتگرایی در اختصاص معابد به خدایان
شکتیها در واقع ریشهی خود را از پیش از وداها میگیرند و در وداها نیز رسوخ میکنند. مهمترین خدابانویی که در وداها وجود دارد آدیتی[65] است که بعدها در طول زمان متحول شده و پس از عصر ودایی به شکل شکتیها دوباره ظهور میکند.[66] از دوران پس از ودایی که خدابانوان دارای قدرت بیشتری شدند، اختصاص یافتن معابد به خدابانوان اهمیت بیشتری یافت. در هندوستان امروز میتوان هزاران معبد را یافت که به شکتیها تعلق دارد. برخی از این معابد مشهور و بزرگ هستند و برخی کوچک و گمنام. شهرها، مناطق جغرافیایی و روستاهای بسیاری نیز هستند که با نامهای مختلف خدابانوان تقدیس میشوند.
معابد مربوط به بانوخدایان در هند عموماً گنبد دارند. برخی از این معابد مجلل و تزیین شدهاند و معمولاً از جنس چوب و خشت ساخته میشدهاند؛ البته معابد مجللتری نیز وجود دارند که از سنگ ساخته میشوند. سرداب از مشخصات اصلی این معابد است و بر دیوارههای آنها تصاویری از پرندگان و حیوانات وحشی وجود داشتهاند و گاه پوشیده از فیگورهای مؤنث هستند.[67] در میان معتقدان به فرقهی بهکتی حتی در معابدی که برای خدایان دیگر ساخته میشدند، معمولاً مذبحی برای قربانی خونی در پیشگاه دورگادوی و کالی بوده است که هرچند در برخی زمانها این قربانی خونی ممنوع و منسوخ میشد، اما پس از مدتی قربانی برای این دو بانوخدا دوباره مرسوم میگشت.[68]
به طورکلی میتوان گفت در معابد خدابانوان نمادهایی تکرارشونده هستند که عبارتند از: هشتی، دالان، سرداب، حکاکیها و مجسمههای زیبای و تزئیناتی از گل و غنچهی آویزان.[69] البته از قرن 9 میلادی به بعد نیز نمادهای تنترهای که پر از صحنههای شهوترانی خدایان و آمیزشهای جنسی است به تزئینات معماری برخی از معابد تنترهای اضافه شده است.
گفته شد که زمین یکی از مهمترین عناصر در ساخت معابد است. شکتی پتاس[70](اماکنی مقدس با قوایی کیهانی) مکانی مخصوص پرستش بانوخدایان (شکتیها) هستند.
بر روایت اساطیر در ساتیا یوگا[71] (عصر طلائی که خدایان حاکم بودند) داکشا[72] (خدای خالقی که با مهارت و چیره دستی میآفرید) مشغول قربانی بود و در سر دغدغه خونخواهی از خدای شیوا را میپرورد. او خشمگین بود زیرا دخترش ستی بدون اجازه او با خدای یوگا (شیوا) ازدواج کرده بود. او همه خدایان جز شیوا و ستی را به مراسم قربانی دعوت کرد. ستی می خواست به مراسم برود وشیوا سعی داشت اورا منصرف کند، اما موفق نشد. از این رو ستی را با محافظانش راهی مراسم شد. به این دلیل که مهمانی ناخوانده بود مورد اهانت قرار گرفت و از سوی دیگر پدرش به همسرش (شیوا) اهانت کرد. او طاقت نیاورد و خود را در آتش قربانی انداخت و خودکشی کرد. شیوا به خشم آمد و مراسم داکشا را برهم زد. سر او را قطع کرد ودر عوض سر بزی را به جای آن گذاشت تا در حیات بعدی با آن، سر کند. او که هنوز خشمگین بود، بقایای ستی را برداشت و در سراسر جهان مشغول رقص ویرانگری و نابودی شد. سایر خدایان کوشیدند اورا متوقف سازند، اما موفق نشدند. بنابراین در این رقص بقایای ستی در سراسر جهان پخش شد که با عنوان شکتی پتاس از آن یاد میشود. در همه این شکتی پیتاسها، شکتی با بهیوهره[73] که یکی از تجلیات شیواست مرتبط شده است. تمام مکانهایی که بر طبق روایات محل افتادن قسمتی از بدن ستی بوده، امروز جایگاه خدابانوان است.
شمار معابد جدید مربوط به شکتی شصت و چهارتاست که صحت و اعتبار تاریخی برخی از آنها جداً مورد تردید است. به روایت پیتانیرنایه تنتره[74] ، مجموعاً 52 پیتاس در سراسر هند، سریلانکا، بنگلادش، نپال، تبت و پاکستان وجود دارد . احتمالا معابدی که بعدها به این 52 تا اضافه شد به این شکل اعتبار یافتهاند که: اعضایی از ستی که در فهرست موثق، نامی از آنها نیامده در این اماکن جدیدالتأسیس مدفون است یا اینکه اگه بخوهیم بهتر بگوییم، قداست برخی از این مکانها به دلیل وجود اعضایی از بدن ستی است که طبق روایت اصلی (مثلاً سینه چپ ستی) کاملاً سوخته بوده و در بین 52 پیتاس اصلی نبوده است.[75]
نتیجهگیری
عبادت و بالتبع آن معبد، بخش مهمی از زندگی مردم هند است. معابد در واقع سمبولهایی از عالم صغیرند که به جای انسانها از چند قبل از میلاد، جایگاه خدایان و خدابانوان در نظر گرفته شدهاند. بیشتر معابد هند، اختصاص یافته به یک خدا یا خدابانو هستند که بسته به جایگاه آن خدا یا خدابانو در سلسلهی خدایان هند، مواد ساختمانی و عناصر آن تغییر میکند. در ساخت معابد هند، علاوه بر این که جنسیت خدا در شکل تزئینات معماری و مجسمههای آن تغییر ایجاد میکند، حتی ساختار و مصالح ساختمانی را نیز تعیین مینماید. مهمترین معابدی که به نام خدابانوان در هند ساخته شده، براساس اسطورهی ستی است و اماکنی است که تصور میشود، عضوی از اعضاء بدن ستی (همسر شیوا) در آنجا مدفون است.
منابع فارسی
ـ اسمارات، نینان، تجربه دینی بشر(جلد اول)، ترجمه مرتضی گودرزی، انتشارات سمت، چاپ اول، 1383.
ـ الیاده، میرچا، رسالهای در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1372.
ـ ایونس، ورونیکا، اساطیر هند، ترجمهی باجلان فرخی، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1381.
ـ بهار، مهرداد، ادیان آسیایی، نشر چشمه، چاپ چهارم، 1382.
ـ تیواری، کدارنات، دینشناسی تطبیقی، ترجمهی مرضیه (لوئیز) شنکایی، انتشارات سمت، چاپ اول، 1381.
ـ ذکرگو، امیرحسین، اسرار اساطیر هند، انتشارات فکر روز، چاپ اول، 1377.
ـ شاتوک، سبیل، آئین هندو، ترجمه محمدرضا بدیعی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1380.
ـ شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، 1383.
ـ مالرب، میشل، انسان و ادیان، ترجمهی مهران توکلی، نشر نی، چاپ پنجم، 1387.
ـ ناس، جانبی، تاریخ جامع ادیان، علیاصغر حکمت، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، 1373.
ـ ویتمن، سیمن، آئین هندو، ترجمهی علی موحدیان عطار، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1382.
منابع انگلیسی (کتب)
- Bhattacharyy, NN, Medieval Bhakti Movment in India, Munshiram Manoharlal Publishers, Edition 1999.
- Buswell, Robert.E, Encyclopedia of Buddhism, Macmillan Reference USA, 2004, Volume 1&2.
- Deva, Krishna, Temples of India, Aryan Books International, Reprinted 2000, Volume 1.
- Mookerjee, Ajit, Ritual Art Of India, Thames and Hudson Ltd, London, First paper back edition 1998.
- Orr, Leslie C., Donors, Devotees, Daughters of God, Oxford University Press, Copyright 2000.
- Yong, Serinity, Encyclopedia of Women and Religion, Macmillan Reference USA, New York, 1988, Volume 1.
منابع انگلیسی (اینترنتی)
_Anstey, Laura, Architecture and Construction of Hindu Temple,http://www.mahavidya.ca/wp-content/uploads/2008/05/anstey-laura-architecture-and-construction-of-hindu-temple.pdf, (8/3/2009).
_?, Art of South Asia (before ca. A.D. 1500),http://www.metmuseum.org/explore/publications/pdfs/asia/divided/d1_art_s_asia.pdf, (8/3/2009).
_Balabhadra Ghadai, Shakti Cult in Orissa,
http://orissagov.nic.in/e-magazine/Orissareview/oct2004/englishPdf/shakti.pdf(8/3/2009).
_?, Divine aspects of hindu temple,http://www.ganeshatemple.org/Articles/Article_1(pdf)/DIVINE%20ASPECTS%20OF%20HINDU%20TEMPLES.pdf, (8/3/2009).
_Goswami, Meghali , …, Indian Sculpture and Ethos,http://www.anistor.co.hol.gr/index.htm, (8/3/2009).
_Hardy, Adam, Book on The Hindu Temple Architecture in India,http://www.buchhandel.de/detailansicht.aspx?isbn=978-0-470-02827-8, (8/3/2009).
_Henry Oliver, Religions of the world: Hinduism,http://video1.unitedstreaming.com/videos/10271%5CE9EFD38B-A590-0565-797D351E5089971C.pdf,P: 11, (8/3/2009).
_Michell, George, …, Hindu Temples of India, http://news-sv.aij.or.jp/jabs/s1/jabs0208-013.PDF, (8/3/2009).
_Nevatia, Harsh, Hindu Temple Architecture,http://hinduism.suite101.com/article.cfm/hindu_temple_architecture, (8/3/2009).
_Togawa, Masahiko, Sakta-pitha, Banglapedia (National Encyclopedia of Bangladesh), http://banglapedia.org/HT/S_0033.htm (8/3/2009).
[1] - اسمارت، نینیان، تجربهی دینی بشر، جلد اول، ص 122.
[2] - Michell, George, …, Hindu Temples of India.
[3] - Hardy, Adam, Book on The Hindu Temple Architecture in India.
[4] - شاتوک، سیبل، آئین هندو، ص 106.
[5] - (Banaras) این محل یکی از هفت محل مقدس هندوها و مورد توجه پیروان شکتیزم، شیواییزم، بوداییها و جینهاست. این محل در کنار رود گنگ قرار دارد.
[6] - ویتمن، شیمن، آئین هندو، ص 80.
[7] - همان منبع، ص 77.
[8] - این عبادت، رقص، آواز و ترنّم دستهجمعی به افتخار یک خداست و سبک ویژهی مسلک بهکتی (Bhakti) یا شور و دلدادگی است.
[9] - همان منبع، ص 76.
[10] - شاتوک، سیبل، آئین هندو، ص 106 تا 112.
[11] - ?, Art of South Asia (before ca. A.D. 1500).
[12] - (Pasupati) پیش نمونهی شیوا
[13] - (Surya) خدای پرتو آفتاب
[14] - خدای شعاع آفتاب
[15] - پروردگار آفتاب
[16] - رب گنبد آسمان
[17] - خدای آتش
[18] - Deva
[19] - Asura
[20] - در ایران نیز دو گروه اهوره (Ahura) و دئیوه (Daeva) وجود داشتند که البته در جایگاه عکس خدایان و ضد خدایان هندی قرار داشتند.
[21] - اعتقاد بر این است که ویشنو به ده شکل تجلی مییابد که نه تجلی آن نازل شده و تجلی دهم آن هنوز نیامده است؛ این تجلیها عبارتند از: ماتیسه (Matsya)، کورمه (Kurma)، ورهه (Varha)، ناراسینهه (Narasinha)، وامنه، پرسورام (Parasuram)، رام (Rama)، کریشنا (Krishna)، بودا و کالکی ( که هنوز متجلی نشده).
[22]- (Prithivi) او الههی مادر و خدای طبیعت بوده و همسر دیائوس محسوب میشود. پریتوی را همواره الهه زمین یا شخصیت زمین نمیدانند، بلکه برخی از محققین معتقدند او از خدایان افلاکی است؛ اما به هر جهت مهمترین صورت این الهه مادر زمین است.
[23] - همان الههی بزرگ فضای بیکران و اصل و مبداءپیدایش فضا و محور چرخی بود که فرزندانش آدیتیها که دوازده خدا بودند، شعاع آن محسوب میشدند.
[24]- (Usas) ایزدبانوی سحرگاهان به صورت زنی جوان و زیبا توصیف میشد. او با ریتا (قوانین کیهانی) مرتبط بود. الههی برکتزا بوده و ثروت نیز همراه داشت. اوشس را مادر گاوها، خواهر شب، معشوقه یا همسر خورشید[24] و دختر آسمان نیز میدانستند.
[25]- (Prisni) پریشنی را به صورت گاوی که سمبل ابرهای فربه، مواج و آبستن باران است نیز، توصیف کردهاند.
[26]- (Rudrani) رودرانی را میدهوشی نیز نامیدهاند. او نیز به باران مرتبط است و با چکاندن قطرات باروری میکند.
[27]- Sarasvati
[28]- Devi
[29]- Devimahtmya
[30]- Sita
[31]- Janaka
[32]- هندوان شیار را معادل فرج زن و بذرو آب را معادل منی مرد میدانستند.
[33]- Sri Lakshmi
[34]- Pravati
[35]- Umma
[36]- Dorga
[37]- Kali
[38]- Skanda
[39]- The Matrkas: Brahamani, Vaishnaui, Maheshwari, Kaumari, Varahi, Indrani, Chamunda.
[40] -Goswami, Meghali , …, Indian Sculpture and Ethos.
[41]- Yakshi or Yakshini
[42]- Yaksha
[43] - prajnaparamita
[44]- Marici
[45] - Buddhi Pallien
[46] - Kundalini
[47] - (Tara) تارا را مادر بودیستوها میدانند و آن را تاراماتا (مادر تارا) میخوانند. گاهی او را همسر سریس و گاهی او را همسر اولکیتیشوره میدانند. او الههی منجی پیش از بودایی است که آثارش از هند تا ایرلند وجود دارد.
[48] - این داکینی روح مردگان را تسخیر و آن را تعالی میبخشد. زمین رقص او را ماندالای قلب دانستهاند. پایین این ماندالا، نیروهایی وجود دارد که روح مردگان را مقید میکنند.
[49] - انواع مختلفی از داکینیها در اشکال مختلفی وجود دارد که در دست راستشان ساتور دارند. این ساتورها عموماً سمبلی از وسایل بریدن عیوب شهوت، خشم، هیجان، غرور، نادانی و شک است. گاه در برخی از آنان، در دست دیگر، نیز جمجهای وجود دارد که برای قبولاندن پایان وجود است که خود اساس هستی را میسازد.
[50] - Garbhagriha
[51] - Garbha
[52] - Darshana
[53] - Pradakshina
[54] - Nevatia, Harsh, Hindu Temple Architecture.
[55] - Mandala
[56] - Anstey, Laura, Architecture and Construction of Hindu Temple.
[57] - ?, Divine aspects of hindu temple.
[58] - Henry Oliver, Religions of the world: Hinduism.
[59] - Orr, Leslie C., Donors, Devotees, Daughters of God, p: 215.
[60] - Ibid, p: 37.
[61] - Ananda
[62] - Lila
[63] - تیواری، کدارنات، دینشناسی تطبیقی، ص 26.
[64] - Ibid, p: 17.
[65] - Aditi
[66] - Balabhadra Ghadai, Shakti Cult in Orissa.
[67] - Deva, Krishna, Temples of India, Volume 1, P: 13-14.
[68] - Bhattacharyy, NN, Medieval Bhakti Movment in India, p: 279.
[69] - Deva, Krishna, Temples of India, Volume 1, P: 112.
[70] - Shakti Peethas
[74] - Pithanirnaya Tantra
[75] - Togawa, Masahiko, Sakta-pitha, Banglapedia (National Encyclopedia of Bangladesh).