مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر
مربع

مربع

وبلاگ شخصی آزاده مدنی، دکترای پژوهش هنر

زنان صوفی


زنان صوفی

آزاده مدنی





نکته‌ی عجیبی در رابطه‌ی دین با زنان وجود دارد؛ دین را مردان ساخته اما زنان بیشتر از آن تبعیت و حمایت کرده‌ان. همواره در تمام ادیان بزرگ، زنانی را می‌بینیم که حامیان دین بوده‌اند و با تلاش آنهاست که دین گسترش‌یافته و پابرجا مانده است. بطور مثال: مادر موسی، خواهرش، همسر فرعون و صفورا در اینکه موسی بتواند زنده بماند و به پیامبری برسد، نقش‌هایی بیش‌از مادربودن و زن‌بودن داشته‌اند. همین‌طور مریم برای عیسی. خدیجه نیز برای پیامبر اسلام بسیار بزرگ‌تر از همسرش بود چنانکه اوست که در سال‌های نخستین بعثت، تمام دارایی خود را برای بسط و گسترش اسلام به مصرف رساند. در آئین بودا، که در ابتدای آن زنان نقشی نداشتند و بودا مردان را از آنان پرهیز داده بود، با حضور زنانی چون ویزاخا[1] که با حمایت‌های مالی خود، متواضعانه در مسیر بسط و گسترش بودیسم حرکت کردند، رنگ دیگری به خود گرفت. مسیحیان اولیه را نیز بیشتر زنان تشکیل می‌دادند. شاید بتوان رنگ احساس را در این گرایش‌ها دید؛ احساس آنانی که مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند اما حقیقت قلب‌هایشان را به سرعت و با شدت بیشتری تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. تصوف زنان در اسلام آغازی پررنگ داشت.

حضور روح زنانه در تصوف اسلامی به سرعت رنگ و بوی آن را از زهدی خشک به عشقی خالصانه بدل کرد. رابعه عدویه را در سراسر جهان به عنوان یکی از مهم‌ترین عرفای اسلامی می‌شناسند. اوست که اول‌بار تفکر محبت الهی را وارد تصوف اسلامی کرد. تفکری که بعدها به یکی از مهم‌ترین ارکان عرفان تبدیل شد. با اینکه او اولین صوفی زن نبود، اما کتاب زنان صوفی با او گشاده می‌شود. در این مختصر قصد ندارم به سلسله‌ی زنان صوفی بپردازم که از کجا شروع شد و چگونه ادامه یافت. تنها به کلیاتی از این باب اکتفا می‌کنم.

پیشتر از رابعه که نه تنها در میان زنان بلکه در میان تمام صوفیان از شهرتی خاص برخوردار است، معظل عدویه در بصره و بعدها شاگرد او اینه‌بنت عمر عدویه حلقه‌ای از زنان صوفی را ایجاد کردند. سلّمی معتقد است که نقش معظل عدویه در میان زنان صوفی بیشتر از رابعه است. روش او زاهدانه همراه نماز، روزه، احیا و شب‌زنده‌داری بود. او به اعتماد به خدا و استعاذه ایمان داشت و از پیروان مشهور دیگر او می‌توان از غفریه عابده نام برد. یکی از مهم‌ترین خصلت‌های حلقه‌های زنان بصره بکاء و اشک‌ریختن بود که گاه حتی به کوری آنان می‌انجامید. زنان صوفی بصره همان‌طور که مردان صوفی آن دوران دارای زهد شدید بودند، بر خود بسیار سخت می‌گرفتند و ریاضت‌های سنگین را تحمل می‌کردند. رابعه عدویه سال‌ها پس از معظله به عنوان معلمه‌ای بزرگ برای صوفیان زن و مرد بصری به آموزش اعتقاداتی چون صدق، محاسبه، سکر، عشق الهی و معرفت پرداخت. از شاگردان او می‌توان مریم بصریه و معاذه عدویه را نام برد. رهبانیت صوفیان زن دست‌کمی از مردان ندارد، چنانکه بسیاری از آنان خصوصاً در اوایل تصوف، از ازدواج پرهیز می‌کردند، و یا برخی از آنان مانند رابعه شامیه، همسر احمدبن ابی الحواری، رابطه‌ی زناشویی خود را به رابطه‌ی خواهرانه ـ برادرانه بدل کردند. این مسئله بعدها همچنان که در مردان کاهش یافت در زنان نیز کم‌رنگ شد.

همسر احمدبن ابی الحواری و استادش حلیمه دمشقیه از شاخص‌ترین صوفیان شام به حساب می‌آیند. عشق به خدا (محبت)، نزدیکی به خدا (انس) و ترس از خدا (خوف) عناصر اصلی تفکر زنان صوفی شام را تشکیل می‌داد. زنان صوفی بیشتر از متمولین بودند و ثروتشان را نیز هزینه‌ی تصوف کرده‌اند. چنانکه رابعه‌ شامیه تمام ثروتش را به همسر و هم‌قطارانش و فقرا تقدیم کرد. فراغت از رابطه‌ی جنسی همان‌طور که در بالا گفته شد، یکی از مختصات تفکر زنان صوفی شام است. تصوف زنان در بغداد و خراسان نیز چون تصوف مردان دارای جایگاهی بلند است. تشکیلات نسوان در مقابل تشکیلات فتیان در میان صوفیان خراسان دیده می‌شود. ام‌علی همسر احمدبن‌خضرویه، یکی از بزرگ‌ترین صوفیان خراسان است که عضوی از جماعت نسوان است. این که جماعت نسوان دقیقاً چه تمرینات زاهدانه‌ای داشته‌اند، روشن نیست.

از دیگر مراکز زنان صوفی، هند و اندلس است. تأثیر حلقه‌ی صوفیان زن اندلسی را می‌توان در تفکرات ابن‌عربی یافت. از پانزده نفری که ابن‌عربی خرقه‌ی معنویت خود را به آنان داد، چهارده‌نفر زن بودند. همچنین یکی از سه استاد بزرگ ابن‌عربی نیز فاطمه قرطبه بوده که از عارفان بزرگ زمان خویش به‌شمار‌می‌رفته و شاگردان بسیاری از زن و مرد در خدمتش بوده‌اند. ابن‌عربی دو سال به او خدمت می‌کند و خانه‌ای از نی به دستان خود برای او می‌سازد. فاطمه از جمله کسانی است که ابن‌عربی آنان را در زمره‌ی محققان در منزل نفس الرحمن می‌داند. آنانی که از فرط ورع به زهد می‌گرایند و چنان سخت به شریعت پایبندند که کوچک‌ترین خطایی را روا نمی‌دارند. او علاوه‌بر فاطمه قرطبه، از زنان دیگری نیز در این منزل یاد می‌کند که می‌توان از فاطمه بنت ابن المثنی، شمس ام الفقرا و ام الزهرا نام برد.

به هر جهت آنچه آمد نگاهی کوتاه و گذرا بود به وضعیت تصوف در زنان. این زنان هر کدام در زمان خود توسط همگان، حتی مردانی که زنان را با کراهت می‌پذیرفتند، جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند؛ چنان‌که از ابوحفص نیشابوری و توجهش به ام علی همسر احمدبن خضریه و یا احترام ذوالنون مصری به فاطمه نیشابوریه و ام علی و توجه سری سقطی به شاگردش را می‌توان نام برد.



[1]- بودا در مورد ویزاخا می‌گوید: «خانمی که شاگرد وجود مقدس و کامل بوداست و خود منبع فضایل اخلاقی است، بدون اینکه مترصد پاداش آسمانی باشد، احساس می‌کند از رنج مردم می‌کاهد، جز نیکی‌رساندن فکری ندارد، …، سهم خود را از نیک‌بختی و از زندگی سعادت‌مندانه دریافت می‌نماید، … این خانم در حالی که از رنج فارغ و از خردمندی و خوش‌بختی بهره‌مند است، در آن بالا؛ در اقلیم فرخنده‌ی آسمان‌ها به روزگاران دراز، پاداش کارهای نیک خود را می‌برد.»

الدنبرگ ـ هرمان، فروغ خاور، ص 171

نظرات 2 + ارسال نظر
بهمن محیطی دوشنبه 25 اسفند 1393 ساعت 01:44

سپاسگزارم بابت توضیحتون.

بهمن محیطی شنبه 23 اسفند 1393 ساعت 21:49

خب چرا بیشتر زنان صوفی از ثروتمندان بوده اند؟
این جالبه. چون یکی از علل گرایش به تصوف رو گسترش فقر و ناامیدی از بهبود اوضاع دونستن. انگار دست کم در مورد زنان این عامل، مؤثر نبوده و موارد دیگری سبب جذب اونها به تصوف میشده.

این که علل گرایش به تصوف رو گسترش فقر و ناامیدی از بهبود اوضاع دانسته اند، یک نظر جامعه شناختی و امروزی است و مصداق روشنی در شروع تصوف ندارد. بیشتر مصادیق آن از قرن پنجم به بعد است. خصوصا در دوره ی حمله ی مغول ها. ثروت برای همه، خصوصا زنان در روزگار قدیم نشان اعتبار خانواده ها بوده و معتبر بودن خانواده ها اجازه ی تحصیل دانش (که در آن روزگار بیشتر الهیات بوده) را به افراد و خصوصا زنان می داده است. حتی گاهی در قرن اخیر هم که به مارکسیست ها نگاه کنیم، بسیاری از آنها فرزندان خانواده های ثروتمندی بودند که بواسطه ی طبقه و سطح اجتماعی خود توانسته بودند از روزمره گی ها عبور کرده به فلسفه ورزی و دانش اندوزی بپردازند.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.